حسابدار حرفه ای

حسابدار حرفه ای

تبادل نظر دانشجویان ارشد دانشگاه امام رضا(علیه السلام)
حسابدار حرفه ای

حسابدار حرفه ای

تبادل نظر دانشجویان ارشد دانشگاه امام رضا(علیه السلام)

ثبت یک خاطره از اردوی دانشجویی

سلام بر دوستانیکه با حضورشون سفر اردویی بسیار جذاب و پرخاطره ای رو برای ما ثبت کردند از مناظر زیبای طبیعت از صبحانه وناهار خوردن از تنبلی دوستان از ماهی خریدن از وانت سواری و از عکس گرفتن از حاج آقا و از بچه های رضوان از آش آوردن از کارت بازی وپیاده روی و...همه وهمه لحظاتی رو ایجاد کردند که بعد از این همه استرس و خستگی ارائه تئوری و کار و تحویل گزارش به رئیس به ما چسبید امیدوارم بازهم این لحظات تکرار بشن امیدوارم سری بعد خ یزدانی و شاهیده هم باما باشند و تنهامون نگذارند و از همه همسفران میخوام که خاطره عکسی که دارند برای وبلاگ بفرستند...یاعلی 

اردو

اردوی یک روزه ییلاقات کنگ پنجشنبه 1393/1/28 - ویژه دختران

لطفا همه ثبت نام کنید...یاعلی

تسلیت

سالروز وفات حضرت ام البنین مادر گرامی حضرت عباس (علیه السلام) تسلیت باد

حضرت ام البنین(سلام الله علیها) (محدث، متوفى سال 70 ه) (فاطمه کلابیه)، دختر حزام، از زنان مؤمن، شجاع و فداکار بود.روایت است که امیر المؤمنین علیه السلام پس از شهادت حضرت زهرا علیه السلام به برادرش عقیل که انساب عرب را خوب می ‏دانست و از احوال خانوادگى آنها آگاه بود فرمود : مى خواهم زنى برایم خواستگارى نمایى که از خاندان شجاعت باشد تا فرزند شجاعى برایم به دنیا آورد.عقیل، فاطمه کلابیه (ام البنین) را به ایشان معرفى نمود و گفت: در بین عرب خاندانى شجاعتر از خانواده وى سراغ ندارم.این مادر پسرانش عباس، جعفر، عبد الله و عثمان را چنان تربیت کرد که همه شیفته برادر بزرگوارشان حضرت امام حسین علیه السلام بودند و در رکاب آن حضرت شهید شدند.

حضرت ام البنین در واقعه کربلا حضور نداشت، هنگامى که بشیر به مدینه بازگشت و ام البنین را ملاقات کرد، خواست تا خبر شهادت فرزندانش را به وى دهد ام البنین گفت: رگ قلبم راپاره کردى بچه ‏هایم و آنچه زیر آسمان است فداى ابا عبد الله علیه السلام، از حسین برایم بگو .

ام البنین براى عزادارى هر روز همراه نوه ‏اش عبید الله (فرزند عباس علیه السلام) به بقیع م‏ی رفت و نوحه می ‏خواند و می ‏گریست و این اشعار را زمزمه می ‏کرد:
منم که سایه نشین و جود مولایم
کنیز خانه غم ؛ خاک پای زهرایم
منم که خانـــه به دوش غــم علی
منم که همقدم محنت ولی هستم...
امیدوارم همه ما با این بانوی گرامی محشور شویم جهت ادای احترام سه صلوات نثار روح پاکشان کنیم...یاعلی

یزدانی


نتیجه‌ی اشتباه
روزی روزگاری، پیرمردی با پسرش در دامنه‌ی کوهی در نزدیکی روستایی زندگی می‌کردند و با دوشیدن شیر گوسفندانشان و فروختن آن به مردم روستا روزگار می‌گذارندند. اما پیرمرد هر بار که شیر می‌دوشید، مقداری آب در آن می‌ریخت و به مردم می‌فروخت و گرچه پسرش به او عارض می‌گشت، اما پدر کار خود را می‌کرد.
سال‌ها گذشت و در یک شب پاییزی، طوفانی شدید آمد و باران زیادی باریدن گرفت و به دنبال آن، سیل از دامنه‌ی کوه سرازیر شد و خانه پیرمرد و پسرش را در هم نوردید.
پیرمرد هراسناک از خواب بیدار شد و فریاد کشید: «پسرم چی شده؟ این آب چیست که در خانه آمده؟» و پسر در جواب گفت: «هیچی پدر، این همان آبی است که شما در شیر مردم می‌کردید و اکنون به خانه‌مان سرازیر شده است!»
«دنیس ویتلی» می‌گوید:
اگر جلوی اشتباهاتتان را نگیرید، آن‌ها جلوی شما را خواهند گرفت.

تذکر

امتحان حسابداری مدیریت روز هفتم اریبهشت ماه سال 93 از کتاب استاد و جزوه ارائه شده گرفته میشه دوستانیکه مایلند در طرح ما شرکت کنند اعلام امادگی کنند هرکسی یک قسمت رو خلاصه کنه...یاعلی

ارائه سرفصل های حسابداری مدیریت

سلام وعرض ادب خدمت آن دسته از دوستانیکه میل زدند و دوست داشتند برنامه ارائه حسابداری مدیریت رو از طریق وبلاگ دنبال کنند.من ارائه ها رو براساس ترتیبی که در دفترم نوشتم اعلام میکنم پس اگر موردی بود تذکر بدید لطفا...

قیمت گذاری انتقالات داخلی

هزینه یابی بر مبنای فعالیت

هزینه یابی بر مبنای هدف

تولید به هنگام 

چرخه عمرمحصول

ارزیابی متوازن

بنچ مارکینگ(محک زدن رقبا)

مدیریت کیفیت جامع و هزینه یابی کیفیت

مهندسی مجدد

کایزن

تئوری محدودیت

مهندسی ارزش

منحنی یادگیری

از موارد بالا 4فصل ارائه شد که براتون این هفته ارسال میکنم البته اگر همه همکاری کنند...یاعلی

ثبت نام

سلام.لطفا برای خریدن تعداد بلیط سینما ثبت نام کنید...

سن 18سال به بالا

همراهی معذوریم

انتخاب فیلم با نماینده است

اگر کسی خوراکی میاره برای همه تعداد نفرات باید بیاره

و...

یزدانی

به اصفهان رفته بودم . کنار سی و سه پل نشسته بودم . نگاهم به دختر بچه سه یا چهار ساله افتاد که از پدر و مادرش اندکی فاصله گرفته بود و داشت مرا نگاه میکرد . بقدری چهره زیبا و بانمکی داشت که بی اختیار با دستم اشاره کردم به طرفم بیاید اما در حالتی از شک و ترس از جایش تکان نخورد . دو سه بار دیگر هم تکرار کردم اما نیامد .
به عادت همیشگی ، دستم را که خا لی بود مشت کردم و به سمتش گرفتم تا احساس کند چیزی برایش دارم . بلافاصله به سویم حـرکت کرد . در همین لحظه پدرش که گویا دورادور مواظبش بود بسرعت به سمت من آمد و یک شکلات را مخفیانه در مشتم قرار داد . بچه آمد و شکلات را گرفت .
به پدرش گفتم من قصد اذیت او را نداشتم .
گفت میدانم و مطمئنم که میخواستی با او بازی کنی اما وقتی مشتت را باز میکردی او متوجه میشد که اعتمادش به تو بیهوده بوده است.

کار تو باعث میگردید که بچه ، دروغ را تجربه کند و دیگر تا آخر عمرش به کسی اعتماد نکند.

یزدانی

خواندن کل این متن بیشتر از 3 دقیقه زمان شما را نخواهد گرفت، پس لطفا بخوانید!
١٨ سال پیش من در شرکت سوئدى ولوو Volvo   استخدام شدم. کار کردن در این شرکت تجربه جالبى  براى من به وجود آورده است.   اینجا هر پروژه‌اى  حداقل ٢ سال طول می‌کشد تا نهایى شود، حتى اگر  ایده ساده و واضحى باشد. این قانون اینجاست.
 جهانى شدن (Globalization) باعث شده است که همه ما در جستجوى نتایج فورى و آنى باشیم و این مشخصاً با حرکت کند سوئدی‌ها در تناقض است.
 آن‌ها معمولاً تعداد زیادى جلسه برگزار می‌کنند،
 بحث می‌کنند، بحث می‌کنند، بحث می‌کنند....
و خیلى به  آرامى کارى را پیش می‌برند. ولى در انتها، این شیوه  همیشه به نتایج بهترى می‌انجامد.
به عبارت دیگر:
1-   سوئد در حدود  450000  کیلومتر مربع وسعت دارد.
2-  سوئد حدود 9 میلیون جمعیت دارد.
3-استکهلم، پایتخت سوئد که به پایتخت اسکاندیناوی نیز مشهور است حدود  78000 نفر جمعیت دارد.
4-  ولوو، اسکانیا، ساب، الکترولوکس و اریکسون برخى از شرکت‌هاى تولیدى سوئد هستند.
اولین روزهایی که در سوئد بودم، یکى از همکارانم هر روز صبح با ماشینش مرا از هتل برمی‌داشت و به محل کار می‌برد. ماه سپتامبر بود و هوا کمى سرد و برفى. ما صبح‌ها زود به کارخانه می‌رسیدیم و همکارم ماشینش را در نقطه دورى نسبت به ورودى ساختمان پارک می‌کرد. در آن زمان، ٢٠٠٠ کارمند ولوو با ماشین شخصى به سر کار می‌آمدند.
روز اول، من چیزى نگفتم، همین طور روز دوم و سوم. روز چهارم به همکارم گفتم: آیا جاى پارک ثابتى داری؟ چرا ماشینت را این قدر دور از در ورودى پارک می‌کنى؟ در حالى که جلوتر هم جاى پارک هست؟
او در جواب گفت: براى این که ما زود می‌رسیم و وقت براى پیاده‌رفتن داریم. این جاها را باید براى کسانى بگذاریم که دیرتر می‌رسند و احتیاج به جاى پارکى نزدیک‌تر به در ورودى دارند تا به موقع به سرکارشان برسند. تو این طور فکر نمی‌کنی؟
" میزان شرمندگى مرا خودتان حدس بزنید! "

تبریک

سرکار خانم زهرا شاهیده 


سالگرد تولد شما را تبریک می گوییم و امیدواریم همیشه زندگیتان پراز شور ونشاط بهاری باشد واز اینکه دور هستید و نمی تونیم با دستانی پر از کادو و کیک شما را غافلگیر کنیم سخت ناراحت و افسرده ایم انشالله در سال بعد همین موقع باز به شما تبریک بگوییم...


دوستان و همکلاسیهای شما در دانشگاه