عشق از معرفت می آید و معرفت از خواستن و طلب کردن.هرکسی عاشق آن چیزی می شود که طلب می کند وشناخت حد واسط بین طلب و عشق است. یعنی تا جستجوگر نباشی چیزی پیدا نمی کنی و اگر هم گمشده ات را نیابی، فرآیند شناخت لذتی در بر ندارد، اگر شناختی در کار نباشد، عشقی نیز حاصل نخواهد شد.برای عاشق شدن اولین پله آنست که خودت را شبیه به او کنی دروغ است کسی که می گوید دلش پاک است و ظاهرش...از کوزه همان برون تراود که در اوست کسی که ظاهر خودش را شبیه به دوستان خداوند نمیکند دارد علامت می دهد که مقید به چارچوب اطاعت پروردگار نیست یعنی بنده نیست...خدایا آن کس که تو را دارد چه ندارد و آنکس که تورا ندارد چه دارد...
دوستم اگر بدونی که خدا چقدر عاشقته از اینکه زمانهاتو به یادش نبودی پشیمون میشی
تو هم دوست خدایی پس دوست دارم
بسیار عالی بود ممنون