حسابدار حرفه ای

حسابدار حرفه ای

تبادل نظر دانشجویان ارشد دانشگاه امام رضا(علیه السلام)
حسابدار حرفه ای

حسابدار حرفه ای

تبادل نظر دانشجویان ارشد دانشگاه امام رضا(علیه السلام)

رفیع زاده

نمی دانم چرا انسان اینگونه رفتار می کند!!!
حتما باید هواپیما سقوط کند و مادران و پدرانی داغ دار شوند تا متوجه شویم و جلوی پرواز آن را بگیریم؟؟؟؟
حتما باید مادری بین چرخ های اتوبوسی داخل خط ویژه جان خود را از دست بدهد و چشمان فرزندانش خون گریه کنند تا به فکر کنترل وضعیت نا به سامان اتوبوس ها بیوفتیم؟
حتما باید برای اتوبوس هایی که 200 نفر را در خود جای می دهند اتفاقی بیوفتد تا به فکر کنترل ظرفیت آن ها باشیم؟
بله!!!!شاید این صحبت ها در این وبلاگ به گوش مسئولی نرسد و تاثیری در امور جامعه نداشته باشد اما مطمئنم این نوشته توسط چشمانی دیده می شود که صاحبان آن ها در آینده حداقل تبدیل می شوند به تصمیم گیرانی در حوزه کاری خود، و چ سخنی تاثیر گذار تر از در دل یک دوست؟؟؟
به عنوان دوست کوچکت نظرم را می نویسم که فقط کافی است فراموش نکنیم که همه جزء مردمیم حتی اگر به سبب داشتن ماشین های میلیونی دیگر نیاز به سوار شدن اتوبوس های شلوغ و گرم را نداشته باشیم!
نباید فراموش کنیم همه جزئی از مردمیم!!!
 
نظرات 11 + ارسال نظر
M سه‌شنبه 21 مرداد 1393 ساعت 02:02

M بودم که نوشتم!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 21 مرداد 1393 ساعت 02:01

آره... وقتای دیگه که ما میگفتیم٬این حرفای ما میشد "نغ"٬(اونم با غین تازه)..... بد حالاآآآ همین یه حرفِ ما درست شده...

B.B دوشنبه 20 مرداد 1393 ساعت 20:36

اگه ____> M ی حرف درست تو این وبلاگ زده باشه همین :

" " " نظرا میاد؟نمیاد؟ انباشته میشه با هم میاد؟ واسه ارسال٬عدد رو درست وارد میکنی میگه درست وارد نکردی... دوباره درست وارد میکنی باز میگه اشتباهه.... " " "

اگه ی بار دیگه بیام نظر بدم بگه کد اشتباه دیگه نظر نمیدم
حالا ببین

رفیع زاده شنبه 18 مرداد 1393 ساعت 13:12

دوست عزیزم H
امیدوارم دلیل تلفظ اسم مصطفی به این شکل فقط یه شوخی ساده باشه!من وقتی اولین بار هم این نوع تلفظ دیدم تو یه نظر مفصل توضیح دادم که این کار اصلا درست نیست، به هر دلیلی اون نظر نمایش داده نشده(احتمالا نرسیده دست نماینمون)
بهرحال اگه نگه داشتن احترام من واستون مهم نیست یادآوری بکنم که این اسم متعلق به پیام آور دین حق از جانب خداست پس لطفا حتما رعایت کنید بعضی از مسائل

H سه‌شنبه 14 مرداد 1393 ساعت 13:08

برتکه چشم حسود ، چشم نخوری مثتفاح !!!

M دوشنبه 13 مرداد 1393 ساعت 22:49

این چه وضعه؟؟
نظرا میاد؟نمیاد؟ انباشته میشه با هم میاد؟ واسه ارسال٬عدد رو درست وارد میکنی میگه درست وارد نکردی... دوباره درست وارد میکنی باز میگه اشتباهه....

نظر قبلی که مال چند روز قبل بوده و سند کرده بودیم و درج نشده بود و ما فکر کردیم اصلا به دستتون نرسیده و روزای بعدی دوباره اومدیم نوشتیم٬جفتش یکجا با هم اومده!
نکنین این کارو با ما.... ما اساسا با این کار مخالفیم

زیاد جوش نزنید زندگی در جریان است...

M دوشنبه 13 مرداد 1393 ساعت 18:30

دوست عزیز٬ جناب آقای رفیع زاده
*سلام*

شما درست می فرمایین.
منم نخواستم به مطلبتون انتقادِ بد کنم یا بی انصافی کرده باشم. پُر واضح بود که حرف هاتون "انسانی" و برآمده از "دل" بود....و بیان و ابرازش٬ نیاز مبرم و ضروری زمان.
شاید عمیق ترین متنی که تو این وبلاگ دیدم هم همون باشه.
چون حرف٬حرف خیلی مهم و خوبی بود؛ فقط خواستم مطلب رو تکمیل کرده باشم...

(در مورد "اعتقادات" هم فکری نکردیم خیالتون راحت! ما به این چیزا چیکار داریم؟! اونش فقط مربوط به بالاایه٬ نه ما)

«در پناه حق......یا علی»

سلام.طرفدار زیاد دارید آقای رفیع زاده؟؟؟؟جالبه نوشتند عمیق ترین متن؟؟؟؟

M شنبه 11 مرداد 1393 ساعت 19:04

دوست عزیز.... جناب آقای رفیع زاده....
*سلام*

شما درست می فرمایین.
(نخواستم حرفاتون رو زیر سوال ببرم. شاید عمیق ترین مطلبی که تو این سایت دیدم همین بوده. که پُر واضح بود٬حرفیست "انسانی" و برآمده از "دل"....

گفتم شاید انتقادم مطلب خوبتون رو کامل تر کنه.

البته در رابطه با "اعتقادات" هم دچار سوتفاهم نشده ایم!!!خیالتان راحت!
(اسلام به ذات خود ندارد عیبی
هرعیب که هست از مسلمانی ماست)

شماهارو نمیگم...؛ خودمو میگم

حق نگه دارت....یا علی

رفیع زاده یکشنبه 5 مرداد 1393 ساعت 23:30

سلام دوست عزیز M
ممنون بابت توجه شما به این مطلب
قطعا صحبت شما کاملا به جا و صحیح است و منم در ادامه نوشته روی صحبتم عوض شده و با خودم فکر کردم تونستم منظورمو برسونم و حتی در نهایت از همه برای حل مشکلات جامعه و مسلمانان کمک خواستم
اگه ضعفی وجود داره بذارین پای کم تجربگی و ضعف علمی من واسه نوشتن نکه خدایی نکرده اعتقادات!!!
بازم ممنون که وقت گذاشتین خوندین ،نظر دادین و به نکاتی مهم اشاره کردین
التماس دعا

M شنبه 4 مرداد 1393 ساعت 16:34

قشنگ و قابل تأمل بود...

فقط یه چیزی........ به آقا میتوپی که "آقا جان دیگر کجایی؟؟؟؟؟" ؟
به خدا میگی که "خدایا پس کی صادر میشه مجوز ظهور!!!؟؟؟" ؟
مگه نمیدونی که خدا مجوز ظهور رو دست خودمون داده؟؟؟ میدونی که مشکل از خودمونه...چرا مخاطبت اونا شد پس؟ چرا اونا باید جواب مارو بدن؟ چرا ما جوابگو و شرمندشون نباشیم؟ که الحق لیاقتمون همون شرمندگیه.
آه...که هرچی هست٬ مشکل از خودمونه...

مراد شنبه 4 مرداد 1393 ساعت 07:35 http://35salkatab.blogsky.com/

دوستان بخاطر بیکاری مجبورم که کتابخانه شخصی کوچکم را بفروشم بنده نزدیک به 45 سال سن دارم و در این مدت 500 جلد کتاب را جمع آوری کرده ام که بخاطر احتیاج به پول میخواهم این 500 جلد را یکجا بفروشم البته میدانم که کتابهایم زیاد نیست دلیل آن پس ندادن کتاب هایم توسط دوستان و اقوام دور و نزدیک بوده است وگرنه من باید نزدیک به 5 هزار کتاب داشته باشم. از دوستان خواهش میکنم که اگر مشتری با انصافی سراغ دارید که میتواند این 500 جلد را بصورت خدا پسندانه ای بخرد این وبلاگ را به ایشان معرفی کنید. دوستان عزیز لطف کنید و به دوستان و اقوامتان در باره کتابخانه کوچک من صحبت کنید شاید بلاخره خریداری پیدا شد و من را از این بی پولی و بیکاری نجات داد ... سپاسگزار هستم

http://35salkatab.blogsky.com/

سلام. از اینکه وبلاگ ما رو انتخاب کردید سپاس امیدوارم مشکلتون حل بشه به زودی...یاعلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد