حسابدار حرفه ای

حسابدار حرفه ای

تبادل نظر دانشجویان ارشد دانشگاه امام رضا(علیه السلام)
حسابدار حرفه ای

حسابدار حرفه ای

تبادل نظر دانشجویان ارشد دانشگاه امام رضا(علیه السلام)

یزدانی

هرچه کنی به خود کنی....
گویند که در روزگاران قدیم، درویشی بود که نزدیک دهی زندگی می‌کرد. هرازگاهی به شهر می‌آمد و مردمان شهر، به او نان و غذایی می‌دادند و او از این طریق زندگی می‌کرد. اما در پاسخ به محبت‌های مردم همیشه فقط یک جمله را بیان می‌کرد:
«هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی»
در آن ده مردی بود حسود و خسیس، چندی بود که می‌شنید همه در ده از این بیت معروف درویش سخن می‌گویند.
روزی در جمع دوستانش بحث بر سر این جمله بالا گرفت. مرد به دوستانش گفت: من به همه‌ی شما ثابت خواهم کرد که این حرف درویش درست نیست. به خانه رفت و به زنش گفت که نان خوشمزه‌ای بپزد و خودش در خمیر آن نان، زهری کشنده ریخت. وقتی درویش به ده آمد، مرد آن نان را به درویش داد و درویش مثل همیشه از باب تشکر، جمله‌ی معروف خود را گفت و رفت. مرد زیر لب خنده‌ای موذیانه کرد و گفت: «خواهیم دید!» درویش از ده خارج شد و کنار نهری برای استراحت و صرف ناهار خود که همان نان بود، نشست. چند قدم آن‌طرف‌تر جوانی ناتوان روی زمین افتاده بود. درویش به سمت او رفت و آبی به صورت جوان زد و پرسید که آنجا چه می‌کند؟ جوان گفت: «چند روز پیش راهزنان به من حمله کردند و هر چه داشتم، بردند و حتی لقمه نانی برایم نگذاشتند و چند روز است که من گرسنه هستم.» درویش با مهربانی و عطوفت نانش را به سمت او دراز کرد و گفت: «من زیاد گرسنه نیستم. این مال تو.»
جوان با ولع، شروع به خوردن نان کرد. هنوز چندی نگذشته بود که دست بر شکم نهاد و فریادش به آسمان رفت و گفت: «ای درویش این چه بود که به من دادی.» درویش گفت: «نمی‌دانم این نان را کسی به من داده است.» طولی نکشید که جوان شروع به لرزیدن کرد و زندگی را بدرود گفت. درویش با ناراحتی جوان را به دوش گرفت و به ده برگشت و سراغ آن مرد رفت و گفت: «این نان چه بود که تو به من دادی و من به این جوان دادم، خورد و چنین شد.»
مرد نگاهی به جوان کرد و آه از نهادش برآمد. مرد پسری داشت که چندی پیش برای تجارت به شهر رفته بود و این جوان همان پسر بود!
با آه و ناله جریان را برای درویش تعریف کرد و درویش در پاسخ گفت: ‌
«هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی »

نظرات 2 + ارسال نظر
Y.m چهارشنبه 24 اردیبهشت 1393 ساعت 07:47

]چه زیبا.

رفیع زاده سه‌شنبه 23 اردیبهشت 1393 ساعت 20:04

در کِشاقوس حوادث حکم را مَثَلی است
در جهان هر عملی موجب عکس العملی است
روز مظلوم اگر تیره و گر بد شوم است
روز ظالم به یقین تیره تر از مظلوم است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد