حسابدار حرفه ای

حسابدار حرفه ای

تبادل نظر دانشجویان ارشد دانشگاه امام رضا(علیه السلام)
حسابدار حرفه ای

حسابدار حرفه ای

تبادل نظر دانشجویان ارشد دانشگاه امام رضا(علیه السلام)

مسابقه

به بهترین حرف و نظر و داستان کوتاه یا جمله قصار یا دل نوشته در رابطه با حضرت علی علیه السلام جایزه میدهیم...زمان مسابقه تا 30 بهمن ماه (از دست ندهید)...یاعلی

نظرات 5 + ارسال نظر
zahra سه‌شنبه 22 بهمن 1392 ساعت 13:41

آقای رفیع زاده به حدی مطلب شما زیبا و تکان دهنده بود که با هر کلمه اش فقط اشک ریختم
لطف کنید بیشتر مطالبتون را برای مدیر وبلاگ بفرستید تا ماهم بهره مند شویم
امام علی (ع) می فرمایند :
آرزوهایتان را کوتاه کنید تا دنیا شما را فریب ندهد.
نهج البلاغه

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

yazdani دوشنبه 21 بهمن 1392 ساعت 19:47

آقای رفیع زاده قلم شما منو یاد شعر مرحوم آقاسی انداخت :
توی نجف یه خونه بود که دیواراش کاهگلی بود
اسم صاحاب اون خونه مولای مردا علی بود
نصف شبا بلند می شد یه کیسه داشت که بر می داشت
خرما و نون و خوردنی هر چی که داشت تو اون می ذاشت
راهی ی کوچه ها می شد تا یتیمارو سیر کنه
تا سفره ی خالیشونو پُر از نون و پنیر کنه
شب تا سحر پرسه می زد پس کوچه های کوفه رو
تا پُرِ بارون بکنه باغای بی شکوفه رو
عبادت علی مگه می تونه غیر از این باشه
باید مثِ علی باشه هر کی که اهل دین باشه
بعدِ علی کی می تونه محرم رازِ من باشه
دردِ دلم رو گوش کنه تا چاره سازِ من باشه
فردا اگه مهدی بیاد دردا رو درمون می کنه
آسمون شهرمونو ستاره بارون می کنه
چشاتو وا کن آقا جون بالای خستمو ببین
منو نگا کن آقا جون دل شکستمو ببین

رفیع زاده دوشنبه 14 بهمن 1392 ساعت 22:10

تاراج دل به تیغ دو ابروی حیدر است
مستی قلب عاشقم از جام کوثر است
بر سر در بهشت خدا حک شده چنین
بختش بلند هر که گرفتار حیدر است
قلمم حیران و سرگردان بر روی کاغذ می دود بی آنکه برق نگاهی به دنبال واژه ها بگردد. آری این بار قلمم تاب نوشتن در اوصاف دریای بی کران اول مظلوم دین را ندارد. چرا که هم دستانم کوتاه از نوشتن مثنوی بلند است و هم دایره ی علم کلمات ذهنی ام محدود می باشد. در حد توانم می نگارم پس
یاعلی کمکم کن...................
دیروز بر روی وبلاگ متن مسابقه را خواندم و اکنون دست به قلم می نویسم. می نویسم برای او که حتی در دل بی تاب نیمه شبش هم از یاد من و شما غافل نبود. از او که با دستان پینه بسته و شانه ی خسته اش ، بر سر سجاده ی اخلاص دست التجا بالا می برد و اشک مظلومانه ای بر پهنه ی گونه هایش می غلطد تا برای عافیت دین و دنیای شیعیانش طبقی از اخلاص دل را در برابر معبود هستی به عرصه ی شکوه بذارد و خالق هستی نیز برایش سنگ تمام بگذارد.
علی جان تمام کوچه پس کوچه های کوفه یادگار خاطرات تک تک قدم های توست تا آنجا که حتی مَحرمی نیافتی و باز هم مظلوم وار دست کمیل صاحب سرِّ درونت را گرفتی و در کویری به دور از سنگ دلان کوفه حرف دلت را توسط او برای ما به امانت بسپاری.
چقدر مظلومانه در برابر محبوب خویش افق ادب و ایمانت را دو دستی تقدیم نمودی. برای ما همین بس که وقتی سوز مناجات دعایت (دعای کمیل بن زیاد نَخَعی)را می خوانیم بی اختیار اشک را بر گونه ی هر اهل دلی سرازیر می نمایی.
علی جان! مگر مردم کوفه با تو چه کردند که جز کمیل هیچ کس محرم اسرارت نبود؟
مگر زمین کوفه کم شاهد مظلومیت تو بود؟
از سند مظلومیت تو ، مرا همین بس که وقتی نام تو بر جریحه ی قلبم خطور می کند ، بی شک یاد دستان پینه بسته، کمر خسته، دل شکسته و.... می افتم. نام تو گرمایی است بر کویر یخ زده ی دلمان.
علی جان ! بازهم به رسم اخلاص و مرام پدرگونه ات آن هنگام که نامه ی سیاه اعمالم را می بینی و بخاطر من آلوده به گناه به پیشگاه خدا دست التجا بالا می بری نام مرا از زمره ی شیعیانت بدان و دعا کن و برق نگاهت را بدرقه ی راهم کن که نمی دانم انتهایش به کجا خواهد رسید
آمین یا رب العالمین
خورشید چراغکی زِ رخسار علیست
مَه نقطه ی کوچکی زِ پرگار علیست
هر کس که فرستد به محمد صلوات
همسایه دیوار به دیوار علیست
یاعلی

بهشتی یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 08:12

روش صحیح پرسیدن :
برای فهمیدن بپرس ،نه برای آزار دادن؛که نادان آموزش گیرنده ، همانند داناست ، و همانا دانای بی انصاف چون نادان بهانه جو است ...!
نهج البلاغه؛ ترجمه دشتی ص 505

y.m شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 22:30

متنی که برات از امام علی فرستادم تو مسابقه نیست ؟

نه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد